Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-29@18:55:31 GMT

نوبت الحاق به «بریکس»

تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۱۱۹۳۲

به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایرنا، پس از آنکه میانه تیرماه امسال عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهای در نشست مجازی سران این سازمان به ریاست هند رسما اعلام شد، تهران گام‌های بلندتری برای عضویت در بریکس برداشته‌است.

چند روز پیش «سرگئی ریابکوف» معاون وزیر امور خارجه روسیه از سفر قریب‌الوقوع خود به ایران برای گفت وگو پیرامون برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و همکاری ایران با گروه بریکس با مقامات تهران خبر داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

متعاقب آن، «ناصر کنعانی» سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان دیروز دوشنبه (۱۶ مردادماه) در نشست خبری هفتگی خود با اصحاب رسانه گفت: خوشبختانه در سطوح مختلف آمد و رفت‌های دیپلماتیک با فدراسیون روسیه بر قرار است و موضوعات مختلفی برای گفت‌وگو و تبادل نظر داریم و امروز معاون وزیر خارجه روسیه به تهران سفر می‌کند.

وی اضافه کرد: فردا نشست مهمی در وزارت خارجه داریم و کنفرانس برای بررسی ظرفیت‌های کشورهای بریکس و بریکس پلاس تحت عنوان «کنفرانس ایران و بریکس، چشم اندازهای برای شراکت و همکاری» در وزارت خارجه برگزار می‌شود و سفرا و شخصیت های ارشد و دیپلمات‌ها و سفرای این کشورها در تهران برگزار می‌شود.

حال این پرسش به ذهن می‌رسد که بریکس شامل چه کشورهایی است، چه پتانسیل‌هایی دارد و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

اهداف و ظرفیت‌های نهفته و آشکار بریکس

«بریکس» نام ائتلافی به رهبری قدرت‌های اقتصادی نوظهور است که از کنار هم قرار گرفتن حرف اول انگلیسی نام پنج کشور شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده‌ است. در سال ۲۰۰۹ میلادی و هنگام برگزاری نخستین اجلاس، این ائتلاف «بریک» نام داشت اما سال بعد یعنی ۲۰۱۰ با الحاق آفریقای ‌جنوبی به بریکس تغییر نام داد؛ رخدادی که نشان داد، بریکس قابلیت تسری و گسترش دارد.

بسیاری بریکس را در مقابل با غرب و ائتلاف‌های اروپایی- آمریکایی به تصویر می‌کشند. در شرایطی که آمریکا بعد از حوادث ۱۱سپتامبر به یک‌جانبه‌گرایی در نظام بین‌الملل روی آورد، کشورهای در حال توسعه همچون گروه بریکس، در پی ایجاد نظم نوینی مبتنی بر ساختاری چندقطبی با اولویت گذار از دوره سرمایه‌داری غربی در نظم بین‌الملل هستند.

در حقیقت، بریکس را می‌توان یک باشگاه اقتصادی با گرایشات سیاسی و حتی فرهنگی تمدنی دانست؛ کشورهایی که فقط بازیگرانی در حال توسعه نیستند بلکه قطب‌های اصلی ساختار چندقطبی آینده جهان به شمار می‌روند.

در تشریح ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های بریکس نیز لازم است نگاهی به رکودزنی‌های اعضای آن انداخت؛ برخورداری از بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین کشورهای دنیا گرفته تا متنوع‌ترین منابع و قدرتمندترین ارتش‌های جهان. کشورهای عضو بریکس ۴۲ درصد جمعیت، ۳۰ درصد سرزمین‌ها، ۲۶ درصد تولید ناخالص داخلی و ۲۰ درصد تجارت کالایی جهان را در اختیار دارند.

تنها کشور آفریقایی عضو بریکس، آفریقای‌جنوبی است که شاید در میان این غول‌ها کوچک به نظر برسد اما از نظر تولید ناخالص داخلی دومین اقتصاد بزرگ آفریقاست، سومین ارتش بزرگ آفریقا را دارد هر چند از نظر مساحت و جمعیت حدود ۶۰ میلیونی، در این قاره ششم است. پایتخت آن ژوهانسبورگ ثروتمندترین شهر و پایتخت اقتصادی به خاطر برخورداری از بزرگترین معادن طلا و الماس آفریقاست.

ضمن اینکه کشورهای بریکس از مهم‌ترین تولیدکنندگان کالا، خدمات و مواد خام در دنیا هستند و پیش‌بینی شده در آینده نه چندان دور بزرگترین شوند.

همچنین یکی از مهمترین رویکرهای اعضای بریکس این است که آنها حامی کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی است.

از لحاظ جایگاه سیاسی و اثرگذاری در سازرمان‌های اثرگذار بین‌المللی لازم به ذکر است که در حال حاضر دو کشور عضو بریکس یعنی روسیه و چین، عضویت دائم شورای امنیت را دارند؛ موضوعی که باعث شده بسیاری از بازیگران برای رهایی از فشارهای سیاسی غرب در مجامع بین‌المللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل در صدد الحاق بر آن برآیند.

مزیت‌های متقابل ایران و گروه بریکس

پس از آنکه در دولت سیزدهم، روند تغییر عضویت ایران در شانگهای سرعت گرفت و بالاخره تهران عضوی دائم از این ائتلاف شد، دولتمردان بریکس را هدفگذاری کردند که یکی از مهمترین گام‌ها چند هفته پیش در آفریقای جنوبی برداشته شد.

در روزهای ابتدایی مردادماه، «علی‌اکبر احمدیان» دبیر شورای عالی امنیت ملی برای شرکت در نشست دبیران و مشاوران امنیت ملی کشورهای عضو و دوست بریکس به آفریقای جنوبی سفر کرد؛ سفری که در آن یک گام رو به جلو برای عضویت ایران در بریکس برداشته شد. البته با توجه به حضور وزیران امور خارجه چند کشور دیگر همچون عربستان سعودی، امارات و ... در نشست کیپ‌تاون به نظر می‌رسد که سایر قدرت‌های منطقه‌ای نیز علاقه‌مند به عضویت در گروه بریکس باشند.

در ارتباط با مزیت‌های تهران برای بریکس لازم به ذکر است که موقعیت جغرافیایی منحصر بفرد ایران و قابلیت ها و ظرفیت های بی نظیر آن در حوزه انرژی، تزانزیت و فعالیت‌های تجاری و اقتصادی به گونه‌ای است که اعضای بریکس نگاهی ویژه به تهران دارند و ایران از جذابیت بالایی برای کشورهای قدرت و قدرت‌های نوظهور این گروه برخوردار است.

ایران به عنوان مسیر طلایی اتصال ترانزیتی شرق به غرب، سخت مورد توجه چین به عنوان یکی از بزرگترین صادر کنندگان کالا به اقصی نقاط جهان از جمله خاورمیانه و اروپاست تا از طریق ایران یکی از امن‌ترین، ارزان‌ترین و کوتاه‌ترین مسیرهای صادرات خود را ایجاد و همین طور، مواد خام مورد نیاز خود را از ایران و دیگر کشورهای حوزه خاورمیانه از طریق مسیر ایران تامین کند.

در مقابل، عضویت در بریکس، فرصت‌های اقتصادی- سیاسی قابل توجهی را در اختیار ایران قرار می‌دهد که به دلیل بدعهدی غرب در اجرای برجام، تحت شدیدترین تنگناها قرار دارد و چند دور مذاکره در دولت سیزدهم هم به دلیل زیاده‌خواهی‌های آمریکا و متحدان اروپایی، بی‌نتیجه مانده‌ است.

بنابراین، بریکس می‌تواند به کمک ایران برای خنثی سازی تحریم‌های غربی برآید. ضمن اینکه روسیه نیز به عنوان عضوی از شانگهای و بریکس که اینک تحت شدیدترین تحریم‌های تاریخ آمریکا و اروپا قرار دارد، می‌تواند با استفاده از تجارب تهران، تحریم‌های غرب را دور بزند.

بنابراین در چنین شرایطی که غرب با استفاده ابزاری از تحریم در مقابل کشورهای ناهمسو، سعی در دستیابی به مطالبات گزاف خود دارد، همکاری کشورهای نوظهور بزرگ، غنی و پرجمعیت می‌تواند محاسبات آنها را برهم بزند. در نتیجه بازیگران مختلف جهان به ویژه اعضای بریکس به این نتیجه رسیده‌اند که با تعریف سازوکارهای پولی و اقتصادی مخصوص به خود از آسیب‌های نظم آمریکایی-اروپایی مصون بمانند.

منبع: خبرگزاری ایرنا

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: روسیه ایالات متحده آمریکا بریکس بحران اوکراین آفریقای جنوبی گروه بریکس ظرفیت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۱۱۹۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بالانسر ایران و اسرائیل

نشریه فارن‌افرز در تحلیلی از چشم‌انداز تنش در منطقه می‌نویسد: تشکیل اتحاد ضدایرانی نوظهور در خاورمیانه پس از حملات بی‌سابقه جمهوری اسلامی علیه (رژیم) اسرائیل آن‌گونه که صهیونیست‌ها به تصویر می‌کشند و از آن به تغییر پارادایم یاد می‌کنند، با پیچیدگی‌های خاورمیانه ناسازگار و بیش از حد ساده‌انگارانه است. واقعیت این است که اعراب دیگر سر ستیز با ایران ندارند.

به گزارش دنیای اقتصاد، دالیا داسا کای عضو ارشد مرکز روابط بین‌الملل یوسی‌اِل‌اِی و صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا چتم هاوس ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ در نشریه فارن افرز نوشتند: زمانی که ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل پرتاب کرد، اردن به دفع حملات کمک کرد.

گزارش‌های اولیه رسانه‌ها حاکی از آن بود که چند کشور عربی دیگر در دفاع از اسرائیل مشارکت داشته‌اند، تلاش‌هایی که البته این کشورها آن را رد کردند. با وجود این، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانه‌ای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. مبنی بر اینکه کشورهای عربی در صورت ادامه تشدید درگیری (رژیم) اسرائیل با ایران، سمت اسرائیل خواهند بود. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل نیروهای نظامی (رژیم) اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت‌های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است.»

موسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی‌ای که در رهگیری حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد اتحاد منطقه‌ای علیه ایران را نشان می‌دهد.»

پس از آنکه پاسخ (رژیم) اسرائیل به حمله ایران با یک ضربه نسبتا محدود به تاسیساتی در ایران انجام شد، دیوید ایگناتیوس ستون‌نویس واشنگتن پست، اظهار کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران رفتار می‌کند.»

او نوشت: «به نظر می‌رسد که (رژیم) اسرائیل با پاسخ محدود، منافع متحدانش را در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن - که همگی در رهگیری آخر هفته گذشته بی‌صدا کمک کردند، مورد سنجش قرار داد.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم بالقوه برای (رژیم) اسرائیل» است. تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» می‌بخشد. با این حال، این ارزیابی‌ها بیش از حد ساده انگارانه هستند و نمی‌توانند پیچیدگی چالش‌های منطقه را درک کنند.

مطمئنا، با توجه به ماهیت بی‌سابقه تبادلات نظامی آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقه‌ای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیت‌های منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل می‌شود، تغییر قابل‌توجهی نکرده است. حتی قبل از حمله حماس در ۷ اکتبر و متعاقب آن جنگ (رژیم) اسرائیل با غزه، کشورهای عربی که توافق‌نامه ۲۰۲۰ ابراهیم را امضا کردند و عادی‌سازی با (رژیم) اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل از گسترش شهرک‌سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری و رویکرد او نسبت به غزه، ناامید شده بودند.

مجموعه‌ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی‌ها در کرانه باختری در بهار سال ۲۰۲۳ به تنش‌های منطقه‌ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب تردید بیشتری در حمایت آشکار از (رژیم) اسرائیل پیدا کردند، چرا که می‌دانستند همکاری آشکار می‌تواند به مشروعیت داخلی آن‌ها لطمه بزند.

هیچ چیزی درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و (رژیم) اسرائیل نشان نمی‌دهد که این مواضع تغییر کرده باشد. گروهی از دولت‌ها که بسیاری از اسرائیلی‌ها از آن‌ها به عنوان «اتحاد سنی» یاد می‌کنند، همچنان به دنبال متعادل کردن روابط با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود، و مهم‌تر از همه، جلوگیری از درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر هستند.

آن‌ها همچنین احتمالا پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقه‌ای (رژیم) اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی از سوی اسرائیل بستگی دارد.

طرح موازنه

پیش از حمله ۱۳ آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با (رژیم) اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های ارسالی ایرانی را رهگیری کنند. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها به‌ویژه در ایالات متحده و (رژیم) اسرائیل، تاکید می‌کردند که تلاش‌های گسترده منطقه‌ای در مورد حمله تهران انجام شده است. اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع از اسرائیل را تکذیب کردند.

مقامات اردنی از مشارکت برای حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به (رژیم) اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن بالاتر از همه ملاحظات قرار دارد. تلاش‌هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با (رژیم) اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده نتوانسته در مهار رفتار (رژیم) اسرائیل در غزه موفقیتی کسب کند، شگفت زده شده‌اند. اما آن‌ها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند.

آن‌ها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده تامین می‌کند، نمی‌بینند. در ماه‌های اخیر؛ کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن، کمک به مدیریت پویایی‌های امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیت‌های ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر را ادامه داده‌اند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه‌ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی‌سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات نیز به تلاش خود برای مذاکره درباره توافق‌نامه دفاعی با دولت بایدن ادامه داده است.

اما در عین حال کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک‌تری با تهران دارند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که نزدیکی به ایران آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد. در سال ۲۰۱۹، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از توافق هسته‌ای که ایالات متحده و سایر قدرت‌های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران آنچه بی‌ثباتی در سراسر خلیج فارس خوانده می‌شود را گسترش داد، به کشتی‌ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. پس از امضای توافق‌نامه ابراهیم، تهران به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.

خیلی پیش از حمله حماس در ۷ اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایرانی که به طور فزاینده تهاجمی‌تر می‌شود، تلاش برای قرابت است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با ایران به ترتیب در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ احیا کردند.

از ۷ اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیام‌ها و هشدارهایی را بین ایران و (رژیم) اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنش‌ها پیشنهادهایی را برای خروج از این پیچ دشوار، ارائه کرده‌اند. دو روز پس از حمله ایران در ۱۳ آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری به‌صورت تلفنی تماس گرفت.

منافع آینده

در ماه‌های آینده، کشورهای عربی احتمالا تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل‌کننده را حفظ کنند و همه طرف‌ها را به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ادامه یابد، آن‌ها احتمالا حتی بیشتر از اکنون تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه‌های داخلی آن‌ها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالا با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به‌ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند. بسیاری از کشورهای عربی نگرانی‌های اسرائیل در مورد فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، به‌ویژه حمایت تهران از شبه‌نظامیان غیردولتی را دارند.

اما کشورهای عربی خلیج فارس، به وضوح محاسبه کرده‌اند که باز کردن باب گفت‌وگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزه‌های اقتصادی، و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امن‌ترین راه‌ها برای حفاظت از منافع آن‌ها و جلوگیری از سرریز درگیری است. به هر میزان که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالا از این اشکال تعامل عقب‌نشینی نخواهند کرد. تلاش‌های آن‌ها برای عادی‌سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط آن‌ها با اسرائیل متوقف شده است.

در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشم‌انداز عادی‌سازی را مشروط به مشارکت در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی خواهد کرد. با این حال، (رژیم) اسرائیل این درخواست‌های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی‌سازی می‌تواند از همان جا که متوقف شده بود ادامه یابد. عادی‌سازی بیشتر اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با (رژیم) اسرائیل نیست.

همچنین به این زودی‌ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهد شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستم‌های دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بیشتر است، که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان‌بر است. کشورهای عربی، به‌ویژه دولت‌های عرب خلیج فارس، از تلاش‌های اسرائیل برای تنزل دادن توانایی‌های نیابتی ایران استقبال خواهند کرد.

اما آن‌ها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که می‌تواند چشم‌انداز اقتصادی شکننده منطقه را بی‌ثبات کند مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه‌مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آن‌ها نمی‌خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه عمل می‌کند.

آن‌ها ترجیح می‌دهند روابط چندمنطقه‌ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل‌ها را پشت سر خود خراب کنند. با وجود این محدودیت‌ها، کشورهای عربی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و (رژیم) اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو طرف - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.

دقیقا به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کرده‌اند، آن‌ها می‌توانند از این روابط برای تشویق به خویشتن‌داری و کمک به انتقال پیام‌ها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیری‌ها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفت‌وگوی منظم ایجاد کنند. حملات اخیر که ایران و (رژیم) اسرائیل را در آستانه جنگ قرار داد، نشان می‌دهد که تا چه میزان نیاز به چنین گفت‌وگویی ضروری شده است. اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیک‌تر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد.

همکاری کاملا فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیرا در زمینه‌های مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشته‌اند، احتمالا ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهمایی‌های منطقه‌ای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ می‌کنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود علیه غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاه‌مدت واقع بینانه‌تر، حمایت از توانایی آن‌ها برای میانجی‌گری و جلوگیری از درگیری‌های آینده بین ایران و (رژیم) اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.

دیگر خبرها

  • ساز و کار عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل چگونه است؟
  • الجزایر در آستانه پیوستن به بانک بریکس
  • اعلام زمان بندی انتخابات عضویت در کمیسیون فراقوه‌ای احزاب
  • زمان بندی انتخابات عضویت در کمیسیون فراقوه‌ای احزاب اعلام شد
  • عربستان پیش‌نویس قطعنامه آتش‌بس در غزه را به سازمان ملل می‌برد
  • فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
  • توسعه تجارت انرژی در کنار پیوستن به بریکس و شانگهای زمینه‌ساز رشد اقتصادی کشور شد
  • حمایت الجزایر از طرح عضویت دائم فلسطین در سازمان ملل
  • حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان: ایران در حمله به اسرائیل به کشورهای منطقه هم هشدار داد، هم اطمینان خاطر/ تهران قواعد درگیری با تل آویو را بازتعریف کرد/ همسایگان عربی ایران به دنبال موازنه و مفاهمه با تهران خواهند بود/ توانمندی موشکی ایران
  • بالانسر ایران و اسرائیل